موفقیت -
22 شهریور 1401
سه محرک خلاقیت
گاهی مردم به میگویند احساس میکنند که خلاق نیستند. اما آنها با چنان خلاقیتی به دنیا امدهاند که هرگز نمیتوانند از همه آنها استفاده کنند. تنها کاری که باید انجام دهند این است که خلاقیت ذاتی شان را آزاد کنند.
تصور کنید یک فنجان قهوه برای خود میریزید و کمی شکر به ان اضافه میکنید. سپس کمی مینوشید و میبینید هنوز تلخ است.چه اتفاقی افتاده است؟ پاسخ این است که شکر را هم نزدهاید تا با قهوه مخلوط شود.
خلاقیت نیز مانند شکر در ته فنجان قهوه است. باید آن را هم بزنید تا حل شده و با همه نوشیدنی آمیخته شود .
سه عامل
خلاقیت نیز مانند شکر در فنجان قهوه توسط سه عامل مخلوط میشود که همه آنها تحت کنترل شما هستند.
اهداف دلخواه
هرچه خواسته خود را شفاف تر بدانید و فکر مثبت و هیجان بیشتری برای دستیابی به ان داشته باشید، خلاقتر خواهیدبود و ایدههای بیشتری به ذهنتان میرسد. هرچه چیزی را بیشتر بخواهید احتمال یافتن روش های خلاقانه برای دستیابی باه آن بیشتر میشود. به همین دلیل میگویند «هیچ فرد غیر خلاقی وجود ندارد، مگر افرادی که هیچ هدف انگیزانندهای نداشته باشند». یک هدف مشخص کنید که اگر به آن دست یابید، بیشترین اثر مثبت را بر زندگیتان خواهدداشت. آن را با چنان شفافیتی روی کاغذ بنویسید که حتی یک کودک هم بفهمد. درک اینکه چه چیزی را بیشتر از همه میخواهید،
محرک ایدههایی کاربردی برای رسیده به هدف است.
مشکلات دشوار
مشکلات بزرگترین محرک برای رسیدن به خلاقیت بیشتر هستند. اگر مشکل یا مانعی وجود دارد که شما را از دستیابی به چیزی که برایتان مهم است باز میدارد، بدانید که توانایی و خلاقیت شگفت انگیزی برای از میان برداشتن آن دارید.
شفافیت برای تفکر خلاقانه حیاتی است. روش دستیابی به شفافیت بیشتر این است: نخست، هدف کلی یا جزئی خود را مشخص کنید. چه چیزی را از حوزه خاصی از زندگی میخواهید؟سپس از خود بپرسید «چرا قبلا به این هدف فکر نکرده ام؟چرا قبلا به آن نرسیده ام؟» سپس بپرسید «عواملی که مانع دستیابی من به هدف شده است، بزرگترین و مهم ترین عامل کدام است؟» وقتی مانع یا مشکلی که شما را از دستیابی به مهمترین هدف باز میدارد را مشخص کردید، ذهنتان پشت سر هم شروع به خلق ایده ها میکند تا آن مشکل را حل کرده و مانع را از میان بردارد.
سوالات متمرکز
پرسیدن سوالاتی از خود و دیگران که شما را مجبور به تفکر عمیق درباره شرایط موجود کند، یکی از محرک های اصلی خلاقیت است. جیم کالینز در کتاب خود «از خوب به عالی» اشاره میکند که یکی از نشانه های شرکت های برتر این است که مدریان اجرایی «سوالات بی رحمانه ای» از خود میپرسند که آن ها را مجبور میکند عمیقا به شرایط موجود فکر کنند.
پیتر دراکر در جمله معروف خود میگوید «من مشاور نیستم. رُک گو هستم. پاسخ نمیدهم، فقط سوالات دشوار از افراد میپرسم که باید تلاش کنند پاسخ های مخصوص به خود را بیابند».
آزمایش فرضیه ها
یکی از قدرتمندترین راه ها برای برانگیختن خلاقیت این است که مدام فرضیات خود را آزمایش کنید. اطمینان حاصل کنید که اهداف، مشکلات و سوالاتی که مطرح میکنید، واقعیتهای زندگی و شرایط فعلیتان هستند.تمرکز بر اهداف اشتباه یا مشکلات اشتباه بیثمر است.
مدام از خود بپرسید «فرضیات من چیست؟» بدانید که بسیاری از فرضیات شما درباره زندگی، کار، مشتریان، پول، بازار و افراد دیگر اشتباه، کمی یا گاهی کاملا اشتباه است.
فرضیات واضح شما چیست؟ فرضیات پنهان یا ناخودآگاه شما چیست؟ مهم تر از همه اینکه اگر محبوبترین فرضیات شما غلط از آب درآید چه میشود؟
فرضیات اشتباه منشا هر شکستی است. هرگاه با مشکلات مقاومت یا دشواری هایی مواجه شدید، از خود بپرسید
«فرضیات من چیست؟ فرضیاتم اشتباه باشد، چه میشود؟»